بسم رب شهداء و الصدیقین.
امروز 30فروردین سال97
کنار پنجره نشسته ام و صدای مولودی ک از تلوزیون پخش میشه گوشم رو پر کرده،میلاد امام حسین...
کمد قهوه ای رنگ شیشه ای مقابلم،پر شده از یک سری یادگاری...
یک کلاه نظامی،ساعت،دو انگشتر،یک آرم نظامی،یک شانه....
حواسم رو ک جمع میکنم یادم میاد که پارسال همچین روزی بود که این کلاه و ساعت و ارم نظامی رو ،روی سر و دست و سینه جوادم دیدم.بازم یاداوری روزای با تو بودن...
«روز شنبه،اردیبهشت سال 96،»
صبح ک در خونه رو بستی ،پشت سرت ومثل هر روز چندتا سوره قرآن بدرقه راحت کردم.
امروز میلاد امام حسین و روز پاسدار،باید برات سنگ تموم بزارم سردارم.